هی رفیق! اگه حاضر نیستی به خاطرش از جانت بگذری، پس واژه ای به نام «آزادی» را از ذهنت پاک کن.
آه.. های پی در پی، افسوس های بی ثمر، ناسزا گفتن به زمونه! این ها بخش های جدا ناپذیر زندگی روزانه بعضی از ما شده!آزادی را به اندازه واژه ای کوچک کرده ایم و آن را در افکار خود به حصر کشیده ایم! عجب حکایت عجیبی داریم بعضی از ما، آزادی را می خواهیم زندگی کنیم، می خواهیم لمسش کنیم و آن را دوستش داریم اما حاضر نیستیم برایش کمترین هزینه ای بدهیم! هر روز در فیسبوک حرفی زیبا زیبا به زبان می آوریم از آزادی و شیرینی هایش،اما همین، تنها برایش یک جمله ارسال می کنیم! می دانی ما مردمی شده ایم که به دیگران خرده می گیریم که چرا هیچ کاری نمی کنید؟ به دیگران می گوییم اگر توان آن را نداری که از پس هزینه های زندگی ات بر بیایی، چرا بدین وضع اسفناک اعتراض نمی کنی؟ به آن یکی می گوییم، مگر تو از ارزش های انسانیت چیزی نمی دانی که اجازه می دهی به مانند بردگان با تو رفتار کنند؟ در تاکسی از قبض های آمده می نالیم، اما سر ماه با هزار مشقت هزینه اش را تهیه می کنیم و دوباره در بانک ها صف می ایستیم برای پرداختش! عجیب است، می دانیم هر چه به سرمان می آید به خاطر نظام ولایت مطلقه فقیه است، می دانیم که عده غیر ایرانی خاک ایران را به توبره کشیده اند و هر روز آن را به یغما می برند، اما باز هم حاضر نیستیم از شرشان خلاص شویم! حال پیش خودت می گویی این حرف ها که چه ! چه باید کنیم تا به آزادی برسیم؟ اول باید از خودمان شروع کنیم و سعی کنیم کمی شجاع باشیم، باید کمی به خود یاد آوری کنیم که عزیزانی که با خونشان زمین را گلگون کردند و حال در زندان ها به سر می برند همه افرادی بودند به مانند من و تو، همه ی آن ها زندگی داشتند و خانواده ای، همه ی آن ها چیز های با ارزشی داشتند، اما با ارزش ترین آن ها آزادی بود که برایش پا به میدان گذاشتند. حق با توست، یک دست صدا ندارد، پس آلترناتیوی قوی می خواهیم برای سرنگونی این نظام، آلترناتیوی که همه را در کنار هم جمع کند برای یک هدف مشترک، فارق از اختلاف نظر ها باید به مشترکات پرداخت، که آن هم دشمنی همه ی ما با این نظام است. اتـــــــحـــــاد، آن چیزیست به آن نیاز داریم، اتحاد آن چیزیست که با آزادیمان گره خورده، هیچ فرقی ندارد این اتحاد را در کنگره ای ملی به دست بیاوریم یا در فیسبوکمان، باید در دل هایمان به اتحاد برسیم، اگر دل های من و تو با هم نزدیک باشد، دیگر اسلحه ی نفاق بر روی من و تو کار ساز نیست. آن روز را تصور کن که کسی به میان می آید برای تفرقه افکنی و به حاشیه بردن خواست های واقعی و ما همه با هم، فارق از نوع خواسته ی دلمان، تنها سخن از اتحاد بگوییم و سخن از آزادی. روزی ایران آزاد خواهد شد، پس به آن اتحاد دست پیدا خواهیم کرد.
یاد بگیریم که به جای آن که بگوییم نیمه شب تاریکیست، بگوییم آفتاب به زودی دوباره طلوع خواهد کرد.. k1 90/08/07
«به امید آزادی»
هی رفیق از خودت شروع کن،پاشو بیا ،از اونجا شعار نده.
ReplyDeleteاز کجا شعار ندم ؟ منم داخل ایرانم رفیق
ReplyDelete