حتی تصور آن روز که ما هم به مانند لیبیایی ها جشن آزادی بگیریم شیرین است.دیکتاتور بترس، قذافی کشته شد
خامنه ای، دیکتاتور ایران، ای کسی که خودت را بر منصب خدایی گذاشتی و تنها مجیز گویان دور و اطرافت را می بینی. از قذافی چیزی باقی نمانده جز آن عکس یادگاری اش با تو و جسدی خون آلود. او هم می پنداشت که رویین تن است و غرق خون شدن تنها برای مردم بی گناهیست که آزادی را فریاد می زنند. او هم مردمانش را ندید، او هم کشت، به مانند ندا جوانانش را در خیابان ها به خاک و خون کشید، او هم مردمانش را کوچک و بی ارزش می نامید، او هم خود را دانای کل می دانست، او هم اطرافیانی داشت که او را قدیس می پنداشتند و لحظه ای از چاپلوسی دست بر نمی داشتند، او هم فدائیانی داشت به مانند تو که دوست دارانت فریاد می زنند جانم فدای رهبر! همه را یا دستگیر کردند، یا به سزای اعمالشان رساندن، این هم از عاقبت خود او ، او که به مانند تو فکر می کرد ماورائیست! کمی بترس، کمی عبرت بگیر، نمی خواهم به عاقبت مرگش بی اندیشی، تنها می خواهم به بدنامی اش فکر کنی، تنها آن روزی را ببین که آیندگان چه در وصفت می گویند، یک بار هم که شده دست از نصیحت دیگران بر دار و خود گوش به نصحیت بده ای دانای کل! پایان نزدیک است، مراقب باش. 90/07/28 k1
«به امید آزادی»
No comments:
Post a Comment