Tuesday 7 February 2012

طبل جنگ و دلقکی به نام علی خامنه ای



علی خامنه ای، دلقکی که بر طبل جنگ می کوبد و پشت سنگری از مردم بی گناه پناه گرفته است!

ذهنی آشفته، فکری ایزوله شده، اطرافیانی متملق و اندیشه های توهم آلود، اینها ملزومات ساخت یک دیکتاتور است. کافیست کمی کنکاش کنید تا نمونه ی آشکارش را بیابید! معروف است و تکیه کلامش «دشمن»، او با افکاری مالیخولیایی با همه به دشمنی می پردازد و به آسانی ملتی را به خاک سیاه کشانده، او از واقعیت ها دور افتاده و به تازگی ذهن بیمارش افسار گسیخته شده و در حال نابود سازی تمام پل های پشت سر است، بی آن که مردم این سرزمین اندکی در معادلات مغزیش نقشی بازی کنند!
تریبون ها و منبر ها به تصرف این پریش احوال در آمده تا با اعتماد به نفسی کاذب، اعتراف به جنگ افروزی گذشته اش علیه کشوری کند و دست خود را داوطلبانه برای جنگ های بیشتر با اسرائیل بالابگیرد! جمعه ی گذشته اهمیتی بالایی داشت ، نه از این منظر که رهبری خود خوانده و خواسته شده از سوی عده ای وام خواه سخنرانی ای داشته، بلکه خطبه جنگی سر داده شد که آتش آن به سرنوشت یک ملت خواهد افتاد. شاید عده ای این موضوع را فاقد اهمیت بدانند ، اما فردا روزی اگر ایرانمان را به جای سیبلی در نظر گیرند و هر لحظه تیری به سمت آن پراندند، طبالی های امروز این فرد  مستمسک بهانه جویی ها قرار خواهد گرفت. این صحبت ها تهدید مستقیم یک موجودیت جهانی به نام اسرائیل بود، موجودیتی که بدون داشتن یا نداشتن مشروعیت از جانب ما در حال حیات است و به عنوان وزنه ای در منطقه شناخته می شود و متاسفانه ایران را به عنوان تهدیدی برای خود قلمداد می کند که البته برای کشوری که مساحتش بعضاً به اندازه ی یکی از استان های میهن ما هم نمی رسد، این گونه اندیشیدن خیلی دور از ذهن نیست. حاکمان و سردمداران مستبد این مرز بوم بدون لحظه ای تعلل این کشور را محکوم به نابودی می دانند و دست از تهدید بر نمی دارند. در میهن رنجور ما، «شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا» جای «شعارهای آزادی و عزت» را گرفته  و تهدید به جنگ و تحریم های روز افزون جا پای آرامش و آسایش این ملت گذاشته!
 مصوب تمام این بدبختی ها ،اتاق فکری چند نفره است که سخنگوی آن سید علی خامنه ای می باشد. فردی که روزی خود دلباخته موسیقی و شعر بوده و لب هایش لحظه ای پک زدن به سیگار و پیپ را فراموش نمی کرده اما امروز با تلقین های بسیار خود را ولی امر تمام مسلمین جهان می داند! این زوال عقلی تا جایی ادامه داشته است که او خطبه ی دوم خود را به زبان عربی می خواند!
در این مهلکه مردم ایران بدون آن که بدانند در حال ایفای نقش در مهترین رُل این سناریو می باشند! آنها به عنوان سنگری در نظر گرفته شده اند که بی شک اولین تیر ها را آن ها به آغوش خواهند کشید، اما سوال اینجاست که آیا این خواست قلبی یک ملت است؟ جواب ساده است: کسی نمی داند!! شاید متعجب شده باشید که این چه حرفیست ، مردم ایران صلح جو هستند و آزادی خواه. حق با شماست اما این حرف ها در کنار سیرک های حکومتی که در مناسبت ها و روز های جمعه به پا می شود، در دید ناظران جهانی کمی مضحک به نظر می رسد! اکثریتی مطلقی که ما به آن اعتقاد داریم فعلاً عرصه را برای خودنمایی های عده ای بی خرد یا نون به نرخ روز خور، خالی کرده اند. اکثریتی که نمودی از خود را در 25 خرداد و بهمن سال های گذشته به نمایش گذاشته بودند. اما در حال حاضر هر شخص برای خود بهانه ای یافته و پا از میدان بیرون کشیده ، بدون آن که بداند خسران این نبودن ها به یک دیکتاتوری و حجاب اجباریش خلاصه نمی شود و حتی می تواند سایه بر جان عزیزانش، و سلامت لانه و کاشانه اش بیاندازد!
کسی نمی داند آیا جمهوری اسلامی در حال ساخت حبابی پوشالیست و یا در واقعیت توانایی آن را دارد که برای امنیت منطقه و جهان خطر ساز باشد، اما کسی نمی تواند این واقعیت را کتمان کند که این نظام در حال به خطر انداختن جان مردمانش است. برای برون رفت از این وضع اسف بار هیچ راه حل خارجی و یا فرسایش زمانی وجود ندارد، تنها یک راه است و آن هم بازگشت مردم به صحنه است برای به دست گرفتن سرنوشت خود. مهم این نیست که مردم ایران به زیر پرچمی سبز رنگ روند، تنها این مهم است که این احساس خطر را جدی بگیرند ، منجلاب اقتصادی را که با آن دست به گریبان اند را واقعی برشمارند و امید واهی به اتفاقات نداشته باشند و بدانند که خوشبختی این سرزمین بر پاهای مردمانش استوار خواهد شد و سیاه بختی و حال زار او نتیجه ی بی تفاوتی آن ها خواهد بود.
امید است در این تاریک خانه این روشنگری ها نوری باشد بر مسیر آزادی ... 90/11/18 k1

                                                                                                            «به امید آزادی»

No comments:

Post a Comment