Wednesday 29 June 2011

به راستی جنبش سبز چیست؟



باور من از جنبش سبز این گونه است.. آیا اشتباه می کنم؟! به راستی جنبش سبز چیست؟

روزگارِ سختی بر ما می گذشت، دروغ همه جا رو فرا گرفته بود، آخرین چیزی که به آن اهمیت داده می شد مردم بودند، عده ای تمام سرمایه های ملی را به دست گرفته بودند و راحت تر از شیر مادر آن را سر می کشیدند! خسته و رنجور، در آن وا نفسای سخت، در جست و جوی سوسو ی نور امیدی در آن ظلمت ظلم می گشتیم که جنبشی به نام جنبش سبز متولد شد. من آرمان هایم را در این جنبش یافتم و به آن پیوستم.


 در باور من جنبش سبز جنبشی است که:  
1. مردمیست و جا برای تمام اقشار و تمام فرهنگ ها دارد.
2. برای مردم است و سنگ حزب خاصی را به سینه نمی زند و تنها هدفش دموکراسی واقعیست.
3. با این که به تمام ادیان و اقلیت های دینی احترام می گذارد، اما به دنبال نظامی سکولار است تا نه اعتقادات مردم بد نام شود و نه عده ای به بهانه های دروغین کشور را دوباره به همچین وضعیت اسفناکی بکشانند.
4. این جنبش جای کسانی شده که دیگر مطمعاً شده اند سخن گفتن از اصلاحات در این نظام دیگر بی معنیست و از استبداد دینی دیگر به ستوه آمده اند.
5. این جنبش به این باور رسیده که تنها راه گذار به دموکراسی، گذشتن از نظام جمهوری اسلامیت.
6. این جنبش میر حسین موسوی و مهدی کروبی را به خاطر آن که برای مردم به میدان آمدند و تا آخرین لحظه تن به ذلت ندادند را مهره هایی کلیدی می داند برای آنها احترام بسیار قائل است، اما به دوران طلایی امام، اعتقادی ندارد.
این ها بخشی از باور های من بود به این جنبش و به خاطر این باور هاست که می جنگم و لحظه ای برایش کوتاه نیامدم. اما در این روزگار از هر طرف صدایی به گوشم می رسد که می خواهد این جنبش را به مصادره خود در بیاورد و من را به این فکر فرو برد که نکند من در اشتباه باشم. آیا باور های من اشتباه است؟! فکر می کنم به آن زمان رسیده ایم که این سوال را از خودمان بپرسیم: به راستی جنبش سبز چیست؟

                                                                                                                        به امید آزادی

Sunday 26 June 2011

!اصلاحات برای این نظام بی معنیست



اصلاح طلبان جداً آیا به فکر وجه خودتان هستید؟ باور کنید رمز پیروزی مبارزه است نه مصالحه!


آقای کدیور: مردم می گفتند «هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران»! ؛ آقای مهاجرانی: شما حتی یک نقطه خاکستری هم نمی توانید در زندگی اقتصادی آقای خامنه ای پیدا کنید! ؛آقای محمد خاتمی: هم ملت ظلمی را که بر او شده ببخشد، و هم نظام و رهبر!؛ آقای مزروعی : مصالحه از راهبردهای جنبش سبز است! ؛ آقای گنجی:اگر انصاف داشته باشیم باید بگوییم این نظام از خیلی از دیکتاتوری های  دیگر بهتر است!؛ آقای محمد خاتمی: مسئولان  یک بار  هم  که شده  با  معترضان  مذاکره کنند!...



قبل از هر چیزی دوست دارم این نوشته رو با یک جمله از میر حسین شروع کنم: «انديشيدن به اين گونه راه حل ها که عده‌ای توبه کنند و عده‌ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گيرد تا اين مشکل بزرگ حل شود عملاً به بيراهه رفتن است -بیانیه شماره 17»
بهار سال 1388، ایران سرشار از پویایی و امید به اصلاح نظام هست و همه مشارکت می کنند، همه به دولت امید شان امید بسته اند! 22 خرداد شده است و حضور گسترده مردم در پای صندوق رأی در کنار اصلاح طلبان! تنها ساعاتی پس از اعلام نتایج، موسوی و کروبی می گویند: این نتایج یک مهندسی آرأ است و رأی ملت به سرقت رفته و اصلاح طلبانی این حرف را تأیید می کنند و عده ای هم سکوت می کنند! مردم ایران غمگین از نابود شدن رویا هایشان به خیابان ها می آیند و می گویند «رأی من کجاست»، اما در جواب آنها خامنه ای می آید و می گوید، اگر خونی ریخته شود به پای شماست!!!.. خون ها ریخته می شود، مردم فریاد می زنند، شعار می دهند« مرگ بر دیکتاتور» و عکسش را به پایین می کشند! اصلاح طلبان کمتر موضع گیری های آن چنانی می کنند و با موسوی و کروبی همراه می شوند. آن ایام می گذرد تا به زمستان 1389 می رسیم، 25 بهمنش موسوی و کروبی را در حصر قرار می دهند! کم کم طرفداری های بعضی اصلاح طلبان از آنها کم می شود و کمتر سخنی از مبارزه به میدان می آید! انتخاباتی در پیش است و قدرتی که در دستان اصلاح طلبان جای خالیش را احساس می کنند!
من سیاست مدار نیستم، اما شما که سیاست مداری، آیا واقعاً به اصلاح این نظام امید داری؟ 8 سال، تقریباً تمام قدرت را به دست داشته اید، آیا اصلاح شدیم؟!!.. در میانِ اقتدار گرایان شما را فتنه می بینند و جایی ندارید، در میانِ مردم هم که مداوم موضع عوض می کنید و علامت های تعجب بسیار در ذهن ها می کارید؛ به آینده و وجه یتان هم فکر می کنید؟! گیرم حکومت مطلقه شما را بخشید و دوباره به میان خود راه داد و گفت شما هم کاندیدا شوید! کیست که دوباره به صندوق های این نظام اعتماد کند؟! کیست که به خون های نداها و سهراب ها و محمد ها پشت کند و دوباره دست در دست نظام دهد و با آن بیعت کند؟! شما تنها می مانید با افکار های مصالحه جوییتان در کنار یک نظام مطلقه ی دیکتاتوری! می گویید، این جنبش در حال حاضر نمی تواند این نظام را به عقب براند، من هم با شما موافقم! اما می دانید چرا؟؟! چون عده ای هستند که به مردم می گویند آرام و بی صدا 2 ساعت به یک خیابان بیایید و آن را ترک کنید! چون عده ای هستند که می گویند در جواب قتل ها و تجاوز ها بر فراز بام ها ندای الله و اکبر سر دهید!!...  حرف ها و درد دل ها بسیار است، اما اتحادمان مهم تر. شما با جنبش من گره خورده اید! موضع شما خوب باشد به نفع ماست و اگر بد باشد به ضرر ما! سعی کردم به زبان خود شما ، اصلاح طلبانه سخن بگویم و دوباره دستم را به نشان دوستی به سمتتان دراز کنم و بگویم برای تغییر واقعی با من همراه شو عزیز....

                                                                                                            به امید آزادی

Thursday 23 June 2011

سوختگیمان درجه سوم است اما این سکوت تا به کی...؟


لازم نیست خجات بکشیم! چیزی نشده که فقط 128 روز گذشته و آنها هنوز در حصــــــــرند!

تعجب نکن! 128 روز از حصر کسانی که برای ما پا روی همه چیز گذاشته اند گذشته! کسانی که هزینه های بسیار برای من و تو دادند و اما ما هنوز نتوانسته ایم در نبود آنها به یک اتحاد برسیم و برای آزادیشان کاری کنیم!



تو کتاب کمک‌های اولیه مون نوشته بود: سوختگی درجه یک کمی دردناک است، سوختگی درجه دو عمیق تر و بسیار دردناک بوده، اما در سوختگی درجه سه تمام لایه‌ها می‌سوزند و از بین می‌روند، در نتیجه مصدوم درد چندانی احساس نمی‌کند...
مردم ما بی‌غیرت نشده‌اند، سوختگیشان از نوع درجه سوم است!!
امیدوارم هر چه زود تر به خودمان بی آییم و برای آزادی آن عزیزان و تمام زندانیان سیاسی کاری کنیم! این عدد 128 در آینده می تواند هر رقم دیگری به خود بگیرد!!!....


                                                                                                            به امید آزادی

!این تازه اول داستانه


انفجار پالایشگاه و آتش زدن دفتر «هاشمی» و حمله تروریستی آغاز یک داستان دراز است،در آینده ای نزدیک خون های بسیاری ریخته خواهد شد!

شاید تعجب کنید، اما آتش زدن دفتر هاشمی را باید به عنوان کلید خوردن یک دوره ی جدید در نظر بگیرید! این اطلاعات از یک منبع آگاه داخل حکومت که خواسته نامش محفوظ بماند بدست من رسیده!



 بد نیست بدانید که حکومت جمهوری اسلامی به 3 باند تقسیم شده و روز به روز شکاف بین آنها زیاد تر و نمایان تر می شود.1.باند خامنه ای 2.باند هاشمی رفسنجانی 3.باند احمدی نژاد! همه از دعوا های بین رهبری و احمدی نژاد خبر دارید، پرونده مصلحی و جن گیری و... شاید بگویید که این یک دعوا سر قدرت طلبی بیشتر است، نظر شما کاملاً درسته واقعاً این جنگ ها به خاطر دست یابی به قدرت بیشتر است اما مهم اینجاست که این دعوا ها کاملاً واقعیست! احمدی نژاد به یک پالایشگاه نفتی میرود برای افتتاح و یک دفعه حادثه ای پیش می آید آنجا منفجر می شود و یک نفر هم کشته می شود! بعد از آن یکی از وزیران احمدی نژاد رأی اعتماد از مجلس نمی گیرد و دیگری در شرف استیضاح قرار می گیرد و سایت هاشمی رفسنجانی در مقاله ای به یاد آوری طرح عدم کفایت اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی (بنی صدر) می پردازد و در نهایت دفتر هاشمی رفسنجانی به آتش کشیده می شود! شما این را یک ذره چشم از یکی از طرف ها تلقی کنید!  بعد از آن یک هیئت نفتی به کشور دوست و همسایه می رود و ناگهان مورد یک حمله ی تروریستی قرار می گیرد! از طرف دیگر ذوالنور نماینده ی رهبری در سپاه شروع به زدن بعضی حرف ها می کند؛ او در آخرین اظهار نظرش احمدی نژاد و مشائی را به دوقلوهای به هم چسبیده تشبیه می کند و امروز به طرز عجیبی بازنشسته می شود! من می خواهم به شما اعلام کنم سطح این دعواها به زودی عوض خواهد شد و کم کم باید انتظار خبر مرگ و شاید کشته شدن چهره هایی سرشناس را بکشید!!! شاید بگوئید این ها توهماتی بیش نیست، اما باید بگویم که اثبات این حرف ها از دست هیچ کس به جز زمان امکان پذیر نیست.آن زمان بسیار بسیار نزدیک است! این خبر را از یک وبلاگ نویس نا شناس یادگاری داشته باشید!..

                                                                                                                  به امید آزادی

Friday 10 June 2011

...خرداد سبز و فراخوان به فریاد های شبانه... همراه شو عزیز



فریـــــــــــاد سبز آزادی را سر خواهیم داد.چه زیباست وقتی آسمان شهر را سبز میکنیم..19،20و21 خرداد هر شب ساعت 10،همراه شو عزیز...

با من فریاد بزن,,, مــــــرگ بــــر دیــــــــکتاتور...

خاک اهورایی من! با فریادمان باز، سبزت می کنیم امشب...


شب است، بر بام بیا... با فریادمان، دوباره مهتاب را سبز خواهیم کرد...



...میر حسین عزیز، به تو ثابت خواهیم کرد



میر حسیــــن عزیز، به تو ثابت می کنیم که ما پشتت را خالی نـــکرده ایم و 22 خــــرداد خواهیم آمد و در نهایت آزادت می کنیم



به تو ثابت می کنیم که ما قدر کسی را که با افتخار می گوید من ایرانیم را می دانیم. به تو ثابت می کنیم که  یادمان نرفته می خواستی کرامت انسانی را باز گردانی،به تو ثابت می کنیم که خون ریخته شده ی خواهر زاده ات را فراموش نکرده ایم. فراموش نکرده ایم که 113 روز است در حصری. ما 22 خرداد خواهیم آمد با اقتدار ، به مانند همیشه. همیشه در صحنه خواهیم ماند تا آزادی تو ، تا آزادی ایران. ایرانی به غیرتش معروف است، غیرتم را دوباره نشانت خواهم داد. 22 خرداد می آییم،روزهای بعد از آن هم می آییم. آزادی خواهیمان را در گوش کوردلان فریاد خواهیم زد. همه ی ما می آییم تا یک چیز را یاد آوری کنیم و آن هم این است دیکتاتور سلام کردن را بیاموز که پایان نزدیک است,,, مرگ بر دیکتاتور...

                                                                                                                        به امید آزادی

Wednesday 8 June 2011

!کامپیوتر، نعمتی که دارد بلای جانمان می شود




گفتاری کوتاه با خواننده: عزیزان من نه نا امیدم نه دارم آیه یأس می خونم!بر عکس، من مطمعاً هستم که 22 خرداد حماسه ای دیگر خلق خواهیم کرد، من می خواهم با این پست عده ی بیشتری را به تظاهرات دعوت کنند. عده ای که یادشان رفته چطوری باید خواسته هایشان را فریاد کنند.22 خرداد دوباره سبز بودن را فریاد خواهیم کرد.

به نظر شما در 22 خرداد چند نفر در بالاترین آنلان هستند؟15000 نفر؟! ما باید بالاترین را تسخیر کنیم یا خیابان ها را؟!


حکایت جماعتی که خود را سبز می دانند!: «در تاکسی- افکار شخص: ایول امروز قراره مردم بریزن تو خیابون شلوغ بشه، سریع تر برم خونه ببینم چه خبره!! در خانه- خوب اینم از اینترنت، ایول سرعتشم که خوبه ، برم بالاترین اونجا خبرا سریع پخش میشه. تو سایت- اَاَاَ... 15000 هزار نفر آنلاینن! پس چرا خبری نیست هنوز! بزار ریفرش کنم، ای بابا برم پخش زنده اونجا بهتره...»


متأسفانه حکایت بعضی از ما که خودمون رو آزادی خواه می دونیم این گونه است. دعوت می کنیم،اطلاع رسانی می کنیم، شلوغ می کنیم، پای عمل که می رسد خودمان در خانه می نشینیم تا اخبار را بخوانیم! به طور عادی تعداد بازدیدکنندگان بالاترین 3000 تا 4000 نفر می باشد اما در روز هایی که قرار است اتفاقی بیافتد چند برابر می شود. شاید بگویی حالا 15000 نفر که چیزی نیست؛ خوب من می خوام ثابت کتم که هست! شما زمان بازدید هر فرد رو 30 دقیقه بگیرید، کل زمان شلوغی رو هم بزارید 4 ساعت بگیریم. حالا با توجه به این که این 15000 نفر تعداد آنلاین ها هستند می شو به این نتیجه رسید: 4 / 0.5 = 8 ß 8 *15000= 120000 نفر!!! این به این معنیست که 120000 هزار نفر که اکثراً آزادی خواه هستند به جای این که در خیابان ها باشند پای کامپیوترشان نشسته اند و حرص می خورند. حالا اگه می خواهید به عمق این فاجعه پی ببرید سایت های دیگر  مانند بی بی سی، کلمه و جرس و... را هم در نظر بگیرید،تعداد افراد پای ماهواره ها رو هم بشمرید! شاید عده ای بگویند که تعداد افراد خارج از کشور است که زیاد می شود، من این حرف را قبول ندارم، چون جامعه ی آماری چیزی ثابت و مشخص هست. دوست سبز من، قراره از فضا آدم بیاد و نظام و عوض کنه ؟! من و تو با حضور گستردمون در اینترنت، آرامش کامل را به نظام می دهیم که خیلی ها هستند که کماکان در خانه هایشان نشسته اند. ج.ا هم این موضوع را فهمیده و در این روزها یه حال اساسی به اینترنت میده! چند روز دیگر 22 خرداد است و قرار است تجمعی به پا کنیم. خطر این تجمع تقریباً صفر است، چون هم سکوت است و هم در پیاده رو! اما بسیار مهم و روحیه بخش است برای روز های دیگر خرداد، پس اگر من و تو در خانه بنشینیم و تنها منتظر حماسه آفرینی دیگران باشیم، خیانتِ بسیار بزرگی به خودمان و جنبش کرده ایم. دوست عزیز، یک بار بیا عادت هایت را کنار بگذار و با من همراه شو و این بار خودت خبر را بساز. همراه شو عزیز..

                                                                                                                 به امید آزادی

Tuesday 7 June 2011

ادامه صادرات مجانی نفت به هند



علت صادرات مجانی نفت به هند، دور زدن تحریم ها و استفاده از "روپیه" برای مبادلات خارجیست

 در پی سفر اخیر نماینده آمریکا به ترکیه و بسته شدن اندک حساب های ایران در بانک های کشور دوست و همسایه! ایران ناچار شده است برای ادامه دور زدن تحریم ها بین و المللی،کشور دیگری را به عنوان رابط خود با دنیای خارج انتخاب کند که این بار این قرعه به نام  کشور دوست و همسایه ی جدید هند رسیده است تا مقصد جدبد باج های سرشار ایران باشد! ایران به مانند بچه ای لجوج است و برای به کرسی نشاندن حرفش حاضر است بسیاری مسائل را نادیده گرفته و سرمایه ی ملی و هر چیز دیگری را به آتش بکشد. مدیریت قوی (نمونه مدیران قوی:احمدی نژاد، قرارگاه محمد رسول اله) در ایران به این معناست که سران مملکتی (خامنه ای) به خواسته های ایدئولوژیکی خود دست پیدا کنند و آن هم مهم نیست که چه هزینه ای صرف آن می شود و میزان سود و زیان آن برای مردم (در حال حاضر ایران شما "رعیت" بخوانید!) هیچ اهمیتی ندارد. امید به آن می رود که با نمایان شدن روز افزون وضعیت اسف بار مملکت اسلامی ما، اندک جماعت در خواب فورو رفته به خود بی آیند و به جنبش آزادی خواهی مردم ایران بپیوندند.

                                                                                                                        به امید آزادی 

Sunday 5 June 2011

علت انتخاب نام سکوت برای تظاهرات 22 خرداد



علت سکوت اولین تظاهرات (22 خرداد) از بین بردن ترس مردم است. روزهای بعد آن جبران می کنیم، پس با من همراه شو


اول از همه باید بگم که هنوزم به این معتقدم که اگه مردم 22 خرداد مردم حضور گسترده ای داشته باشن،  غیر ممکن که تظاهرات ساکت برگزار بشه، حتی اگه اسمش سکوت باشه!به هر حال فکر می کنم با خواست امیر ارجمند برای ادامه ی اعتراضات،پس از 22 خرداد خیلی ها خیالشان راحت شد.علت این تصمیم رو برای اونایی که هنوز دارن بهونه می گیرن میگم تا دست از اتلاف انرژی بر دارند و با مردم همراه بشن.علت انتخاب اسم سکوت برای اولین راهپیمایی این است که مردم در آرامش بتونن به صحنه بیان، وقتی مردم جمعیت انبوه رو ببینن انرژی می گیرن و می فهمن که تنها نیستند، حالا اگه تظاهرات خشم باشه واسه روز اول،یک سری سریع شروع می کنن به شعار دادن، نیرو های امنیتی هم متقابلاً روی میارن به خشونت، اینجوری میشه که هسته ی مردمی شکل نمی گیره و نمی تونیم کاری کنیم. اگه یادتون باشه تو 25 بهمن چون اول تظاهرات آرام برگزار شد جمعیت زیاد و زیاد تر شد، تا جایی که نیروهای امنیتی رو مجبور کرد برای متفرق کردن دست به خشونت بزنه. اول باید به مردم ثابت بشه که قدرت جنبش به مانند گذشته است و متقاعد شوند، این گونه می شه اگه تظاهرات خشـــــــــــم هم بخواهیم بر گزار کنیم، چون مردم می دونند که تنها نیستند به صحنه می آیند. دوست من، با انتقادِ تو از این حرکت پایه های نظام سست نمیشه، پس تو هم با من در این مسیر همراه شو و بگذار به پیروزی دست یابیم.

                                                                                                                  به امید آزادی

Saturday 4 June 2011

امام زمــــــان ظهـــــــــــور



امروز 14 خرداد است،  امام زمــــــان ظهـــــــــــور کرد

"با توجه به این که گروه آقای مشایی پیشاپیش اعلام کرده بودند،واقعاً امام زمان امروز در مدینه ظهور کردند. همچنین خبر ها حاکی از آن است که موجودی عجیب متولد شده است،عده ای بر این باوراند که این موجود همان موجودیست که آقای خزعلی نویدش را داده بود. با این تفاسیر ..."


خیلی ها امروز انتظار چنین خبری را داشتن! درست متوجه شدین، ما جماعت ساده هستیم و دیگران دارند از این سادگی ما سود جویی می کنند. من به شخصه وقتی چند وقت پیش این خبر ها می آمد ، از این که جماعتی اینقدر ما را ساده فض کرده اند خونم به جوش آمده بود؛و بیشتر از این موضوع ناراحت بودم که چرا بعضی ها دارن به این موضوع می پردازند. نیمی از خرداد پر حادثه ای که همه انتظارش را می کشیدیم، بدون این که اتفاق خاصی بیافتد از دستمان رفت،یعنی با حاشیه سازی های زیرکانه از دستمان در آوردنش. مطمعاً باشید پرداختن به مسائلی همچون دعوای باند احمدی نژاد و خامنه ای، دستگیری جنگیران و این چنین موضوعات بی فایده است . درگیر حاشیه ها نشوید و موقعیت های پیش رو را از دست ندهید. بیایید خرداد را برایشان پر حادثه کنیم....

                                                                                                            به امید آزادی

Friday 3 June 2011

جواب موسوی به خاتمی و مزروعی و اصلاح طلبان مصالحه جو



میر حسین خطاب به خاتمی و مزروعی و تمام مصالحه جویان با نظام: به بیـــــــراهه نروید



آقای خاتمی ، آقای مزروعی وتمام کسانی که به دنبال مصالحه با نظام هستید؛ امیدوارم این حرف موسوی را بشنوید و رویه تان را عوض کنید «انديشيدن به اين گونه راه حل ها که عده‌ای توبه کنند و عده‌ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گيرد تا اين مشکل بزرگ حل شود عملا به بيراهه رفتن است-مهندس مير حسين موسوی-بیانیه شماره 17». میر حسین عزیز ما، این روز ها رو می دید، می دید که عده ای هر کاری حاضر اند بکنند تا دوباره به قدرت بر گردند، می دید که عده ای خواست مردم را در نظر نگیرند و تنها به فکر خودشان و هم کیشانشان باشند! درود بر تو موسوی که این با بصیرتی تو  روز به روز به ما بیشتر ثابت میشه. میر در بند من، تو سبز بودن را نشان ما دادی، ما سبــــــــز باقی می مانیم، دل تنگت هستیم...


                                                                                                            به امید آزادی

بال بال زدن اصلاح طلبان برای برگشت به قدرت در ج.ا



آقای مزروعی شما خیلی غلـــــط می کنی از جانب جنبش سبز حرف می زنی/بعد از خاتمی این بار مزروعی:مصالحه از راهبردهای جنبش سبز است



جالبه والا! یه بار گُندتون که خاتمی بود اومد این حرف رو زد، همه هرچی بلد بودن بهش گفتن؛ اما مثل اینکه این حرف ها مد شده نه؟ دلتون واسه قدرت تنگ شده؟! بی بی سی: "علی مزروعی، سخنگوی شاخه خارج از کشور سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران می‌گوید که "جنبش سبز" می تواند با گروهی از اصولگرایان سنتی در ایران مصالحه کند." «لینک خبر» با این حرف هایی که دارید می زنید دارید گند می زنید به اتحاد جنبش! بعد از این همه کشته که دادیم، بعد از این همه عذابی که متحمل شدیم، من اصلاً متوجه این بر خور های شما جماعت قدرت طلب نمی شم. من نمی دونم چی شده حالا که موسوی وکروبی نیستن این حرف ها اینقدر زیاد شده! آقای محترم، یادتون باشه اون روزی که جنبش سبز این نظام دیکتاتوری را سرنگون کرد، شما ادعایی نداشته باشید که مردم این حرف ها را فراموش نخواهند کرد و اون روز خوب جواب این موضع گیری هاتون رو می دن. تازه الانِ که دارم می فهمم چرا اینقدر دارید جنبش رو آروم می کنید،و اِلا با اون قدرت نمایی که مردم تو 25 بهمن نشون دادن دیگه این عقب نشینی ها خیلی مسخرست. فکر می کنم منتظر این بودید که موسوی و کروبی یه جوری صدایشان بند بیاید تا شما شروع کنید به ...  خیلی تلاش کردم که توهینی نکنم اما نمی تونم اعتراف کنم که خیلی کثیــــــفید.

                                                                                                                        به امید آزادی


Thursday 2 June 2011

!! من غیرتم را پس می گیرم



هـــاله را دیروز کشتند،مسعود را امروز جلوی چشم مادرش کتک زدند! کسی دارویی برای بــــی غیرتی نداره؟


دیروز جنازه ی عزت الله سحابی را دزدیدند، دخترش را کتک زدند، هاله طحالش ترکید و خونریزی داخلی کرد و شهید شد! امروز مسعود باستانی را کتک زدند و سرش را به دیوار کوبیدند، آن هم جلوی چشم مادرش، جرمش این بود که وقت ملاقات زندان رجایی شهر به اتمام رسیده بود و او 1 دقیقه بیشتر در آغوش مادرش بود،روزنامه نگار است و از تابستان 88 در زندان. من و تو دیروز امروز چیکار کردیم؟ من که رفتم بیرون فریاد زدم" مـــرگ بر دیکتـــاتور"! اما نه دروغ گفتم، من هم مثل تو خونه بودم و خبر می خواندم و سر تکون می دادم! در اعماق ذهنم صدایی گوش من را کَر کرده! فکر می کنم که وجدانم باشه که داره فریاد می زنه" بـــــــــــــی  غیــــــــــــــــرت"!! سرزنشش نمی کنم، خودم هم همچین فکر می کنم! کمکم کنید، من بی غیرت نبودم- من 25 خرداد در خیابان ها بودم، وقتی ندا جان می داد من در کنارش بودم، در عاشورا من بودم که فریاد می زدم! من اینجوری نبودم. کمکم کنید غیرتم بر گردد. راستی یادم رفته! چند روزه که موسوی و کروبی در حصر اند؟؟؟؟؟؟؟
                              
                                                                                                                   به امید آزادی

Wednesday 1 June 2011

هاله سحابی را در مراسم خاکسپاری پدرش کشتند





اولین تصویر از پیکر هاله سحابی... ایران عزادار هاله است.../ به احترامش امروز ساعت 5 من گیشا خواهم بود




هاله جان امروز به بدرقه ات می آیم تا به ظالمان حقانیتت را ثابت کنم.هموطن در خانه منشینیم. با ماشین یا پیاده به سمت آدرس تعیین شده حرکت کنیم، سیاه بپوشیم و سبز ببندیم: ساعت 5 - جنب پل گیشا ابتدای خیابان گیشا. جنب بانک کشاورزی.خیابان نسیم، مجتمع نسیم دانش

!راهپیمایی 22 خرداد تنها اسمش سکوت است


در جواب بهانه گیران "راهپیمایی سکوت 22 خرداد": خیالتان راحت این راهپیمایی فقط اسمش "سکوت" است!
از همان لحظات ابتدایی که شورای هماهنگی مردم را به شرکت در راهپیمایی 22 خرداد دعوت کرده موج شدید انتقادات به این حرکت آغاز شده! چند نکته مهم است که باید یاد آور شوم:
  1. آیا تمام تظاهرات های ما با سکوت شروع نشده؟!
  2. آیا در ابتدای تظاهرات 25 بهمن مردم تنها در پیاده رو ها به صورت عظیم حرکت نمی کردند ؟!
  3. به نظر شما اگه تظاهرات خشم و خون نام گذاری کنیم کسی به خیابان ها خواهد آمد؟!
  4. آیا تا به حال حکومت تاب این را آورده که ما حتی تظاهرات سکوت بر گذار کنیم؟!
  5. به نظر شما این تظاهرات هم مانند ما بقی به شلوغی نمی انجامه؟!


من معتقدم که بسیاری از افراد از سر دلسوزی دارند این طور برخورد می کنند، اما چیزی که خیلی مهم است اینه که میان ما نفوذی زیاد است. نفوذی می آید می گوید این کار خوب نیست، آن را تخریب می کند، بهونه می گیرد، برنامه های نشدنی و خیال پردازانه می دهد و با این کار جمعی از همراهان را از حرکت منصرف می کند. من به شما اطمینان می دهم که اگر جمعیت قابل ملاحضه ای به این حرکت بپیوندد، مانند همیشه نیرو های سرکوب گر شروع به سرکوب خواهند کرد که در واقع همین امر باعث شکسته شدن سکوت راهپیمایی خواهد شد. دوستان کمی به تحلیل تظاهرات های پیشین جنبش بپردازید تا در یابید که حمایت از این حرکت بسیار مفید تر و مهم تر از این است که این حرکت را با حرف های خود تضعیف کنیم. 22 خرداد همه با هم به صحنه می آییم...

                                                                                                               به امید آزادی