Monday 5 December 2011

میر حسین/ تو محکومی به محبوبیت، تو محکومی به ایستادن در کنار ایران آزاد



تنها آزادگانند که به ولایت و تقدس خامنه ای اعتقادی ندارد/«میرحسین» رهایی از بند و ایستادن در کنار ایران آزاد سرنوشت توست


میرحسین، حتی ظالمان هم پاک بودن و مردمی بودنت را اعتراف می کنند! به تازگی مهدوی کنی گفته است که: «آقای موسوی اعتقاد ولایی ندارد و اعتقادی به تقدس(!) آقای خامنه ای به عنوان نائب امام زمان ندارد»/(لینک خبر).  ای مرد سبز، به تو می بالم ، به این اندیشه های روشنی که داری افتخار می کنم. میرحسین عزیز، جنبش سبز با تو متولد شد و من هم که سکولارم به آن پیوستم ، اما به راستی که این حق توست که نامت برای همیشه به عنوان انسانی آزادی خواه در تاریخ ایران باقی بماند. نمی خواهم از تو بتی بسازم که اگر این گونه باشد به راستی من و دیگر سبز ها با ذوب شدگان در ولایتِ جهل و نادانی چه تفاوتی می کنیم، اما میر حسین به تو افتخار می کنم. در حصر بودنت غمگینم می کند، چون ازت دورم اما به راستی که بسیار شادمانم! زیرا تنها این حصر بود که شهامت و غیرتت را می توانست به اثبات برساند، تنها این حصر بود که می توانست به همه ثابت کند که در ایران هنوز مردانی یافت می شوند که بر روی حرفشان می ایستند و حق را برای رسیدن به خواسته های فردیشان پایمال نمی کنند.


میرحسین، تو در کنار شیخ پیرم امیدی را در دل ما شعله ور ساختی که در آن خاموشی معنایی ندارد، هر روز سبز تر از گذشته به آغوش صبح دم می رویم و به راستی آن چیزی را که خواسته بودی انجام می دهیم، میر حسین ما سبز بودن را زندگی می کنیم، با اندیشه هایمان، با نگاه های معنی دارمان! می دانم که بعضی غرض ورز گاهی به تو می تازند، می دانم که یادی از سال 67 می کنند، می دانم که خیلی ها به مانند من به دوران طلایی (!) اعتقادی ندارند، اما به راستی که خوبی های تو تمام بدی هایت را می پوشاند، می دانم که اگر اشتباهی کرده ای در آینده از آن پوزش خواهی خواست و تنها «آینده» است که می تواند بر این مدعایم شهادت دهد. میر حسین تو محکومی به محبوبیت، محکومی به مبارزه برای آزادی ایران، میر حسین تو محکومی که نامت در ایران آزاد با افتخار یاد شود. امسال هم می خواهیم به یاد روزهای سبز نه چندان دورمان ایران را سبز کنیم ، می خواهیم فریاد بزنیم «یا حسین، میر حسین» ، می خواهیم شعر یار دبستانی را دوباره فریاد کنیم. به راستی که شعله های امید هر لحظه از درونم در حال زبانه کشیدن است، به راستی که می دانم پایان حصر تو نزدیک است و آن روز در کنار تو ایران را از شر دیکتاتوری ولایت فقیهی نجات خواهیم داد، این روز ها مقدمه ی آن است. میر حسین، منتظر نشسته ایم برای آن روزِ نزدیکی که همه برای دیدار تو به سمت بن بست اختر سرازیر شویم، آن روزی که همه با هم ، از هر فکر و اندیشه ای که هستیم به تو به عنوان یک مبارز احترام بگذاریم و برای آزادیت لحظه ای درنگ نکنیم. میرحسین، از من و ما دلگیر مباش که 300 روز وقت می خواستیم تا این ها را بفهمیم و به راستی که حال همه آن را درک کرده ایم ، سبز و اصلاح طلب، مشروطه خواه و بنی صدری، همه به تو احترام می گذارند و تو را به عنوان یک ایرانی سبز می ستایند. آزادیت نزدیک است، منتظرمان باش ای پدر سبزم.. 90/09/14  k1

                                                                                                                        «به امید آزادی» 

No comments:

Post a Comment