Friday 8 July 2011

!شعار های ناسیونالیستی با چفیه ای بر گردن کوروش کبیر


احمدی نژاد و رد طرح تفکیک جنسیتی، انتخابات پیش رو با شعار های ناسیونالیستی با چفیه ای بر گردن کوروش کبیر!

 تناقض در تناقض، حال اوضاع امروز باند احمدی نژاد این گونه است. از طرفی کامران دانشجو و آقای حسینی در رأس امور قرار دارد و وزرای انتخابی احمدی نژاد هستند و از طرفی احمدی نژاد خواسته های آنها را وِتو می کند تا عده ای زود باور و ساده لوح را به سمت خود جذب کند! چند روز پیش نظر شخصی را خواندم و تنم لرزید، لرزید از این که باورم نمی شد کسی بیاید و بگوید که احمدی نژاد هیچ مشکلی ندارد مشکل ما خامنه ای و این آخوند ها هستند! باورم نمی شد که این اثر گذاری حرف های بدون پایه اساس از عمل های با سند و مدرک تمام مسئولین نظام بیشتر است! از طرفی یه طرحی همچون تفکیک جنسیتی دانشگاه ها را به میان می کشند و از طرفی احمدی نژاد آن را رد می کند تا امروز شخصی مانند مکارم شیرازی از این برخورد او ایراد بگیرد به این ترتیب جماعتی را متقاعد کند که با روحانیت و اسلام کاری ندارد تا به طرفدارانش اضافه شود! جالب آنجاست کسانی می خواهند چهره خود را این گونه نشان دهند که حرف از هاله نور می زنند و اعتقاد دارند که امام زمان است که مملکت را دارد می چرخواند از او خط می گیرند! آن دوستان زود باور شاید بد نباشد در دفتر خاطرات ذهنشون یک ورقی بزنند و به یاد بیارند که چه کسی دست خامنه ای را بوسید تا به قدرت دست پیدا کند و تمام اطرافیانش را قدرت بخشد حال که دیگر خود خامنه ای هم رو به زوال است رنگ عوض کرده تا بتواند بر مسند قدرت بماند و خودش و همرا هانش را بیشتر از پیش سیراب کند. در جواب آنها که می گویند که بین بد و بدترِ باند خامنه ای و سپاه و احمدی نژاد یکی را باید انتخاب کرد باید به آنها بگویم که همه این ها «بد تر اند» و هیچ ارجحی برایشان وجود ندارد تنها باید به فکر براندازی این نظام مطلقه و مستکبر بود. تمام این افکار و راضی کردن خود (گول زدن خود) تنها به بیراهه رفتن و دور شدن از هدف اصلی است که آن هم مردم در شعار هایشان بار ها گفته اند: «مرگ بر دیکتاتور »!

                                                                                                                        به امید آزادی 

Thursday 7 July 2011

روزگار غم انگیزیست


به راستی که درد آنها حصار برکه نیست.ما همیشه آرزوی مصدق را داشتیم،مصدق زمان آمد و 140 روزیست که در حصر است و روزه می گیرد!


مادری گفت: «دختر و دامادم را رنجور دیدم، دیدم که رنگ از رخسارشان رخت بسته، در جواب نگرانی های من تنها گفتند که بعضی روز ها روزه می گیریم!» آری آنها روزه می گیرند تا شاید خدا کاری کند تا  مردم ما یادشان بیاید ایرانی بوده اند. یادشان بیاید که هیچ گاه زیر بار زور نمی رفتند. یادشان بیاید که این مجسمه هایی که از میدان های شهر جمع می کنند پدران ایران بوده اند. یادشان بیاید که بعد از مصدق سال ها افسوس خوردند که چرا تنهایش گذاشتد! ای کاش روزه باشند، ترسم از این است که بی معرفتی های بعضی از دوستانشان به گوششان رسیده باشد و غم دلشان را فرا گرفته باشد، ترسم از این است که... . این سال ها می گذرد ما دوباره افسوس می خوریم که چرا این بار از او که می گفت من تا آخر پای ملت ایستاده ام  حمایت نکردیم، چرا تلاش نکردیم ایرانمان را پس بگیریم. فکر می کنم او تازه دارد حرف مصدق را با پوست و جون درک می کند که می گفت:«درد من حصار برکه نیست، درد من زیستن با ماهیانیست که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!»

                                                                                                                        به امید آزادی

Wednesday 6 July 2011

!روی سخنم با توست بسیجی


ای بسیجی! شرف آن فاحشه از تو بیشتر است،آن تن فروشی می کند برای بچه اش و تو خود فروشی می کنی برای «آقا!»

آن فاحشه بی لذت! زجر تحمل بدن یک غریبه را برای سیر کردن شکم بچه ی گرسنه اش به جان می خرد و تو با لذت! باتوم به دست می گیری و 18 تیر را می سازی! تو حتی از باتوم هم ذلیل تری! کسی به باتومی که بر سرش می خورد فُش نیمی دهد اما هر که را می بینی به بسیجی فُش می دهد! آن زن بی نوا، بی پناه است و می خواهد زنده بماند اما تو می کشی که «آقا!» بیشتر از قبل بتواند به مردم ظلم کند! در آخر کار آن فاحشه جایش در بهشت است، آن فرزندش را بزرگ کرده و یک فرد تحصیل کرده تحویل جامعه داده اما جای تو کجاست؟ تو که ماشین سرکوب عده ای سود جو بودی! با خودت کمی فکر کن،دوست داری انسان باشی یا یک دستگاه؟ تا به حال به این فکر کردی که تنها کجا ها تو را بازی می دهند؟ هیئت (تا کسی باشد که در سر و صورت خود را بزند و شلوغ کند)! خیابان (تا جلوی مردم رو بگیرد و بی مزد و مواجب فُش را به جان مادرش بخرد)! تظاهرات (تا مردم را بزند و بکشد و در همه جا بگویند بسیجی ها..)! تو بیشتر از این جایی نداری! آن که به تو می گوید ما حزب الله .. هستیم و از خدا داریم حمایت می کنیم، ماهی 5 میلیون تومان به حسابش واریز می شود تا اینها را به تو بگوید! اما به تو بیش از ساندیسِ قبل وبعد عملیات و چند ماه اجازه حمل شوکر برقی داشتن چیزی نمی رسد! دلم برایتان می سوزد! آن قدر خودتان را منفور کردید که حتی کسی دوست ندارد نصیحتتان کند! اما بگذار یک چیز را به تو بگویم، حتی اگر می خواهی دین دار باشی، دین را از دست اینان نگیر، خودت به دنبال راه درست برو! بسیجی، به انسانیت باز گرد!...

                                                                                                                        به امید آزادی

Tuesday 5 July 2011

!خامنه ای این دنیا کوتاست


ای کاش آدما همان قدر که از ارتفاع میترسیدند,کمی هم از پستی هراس داشتند!خامنه ای باور کن این دنیا کوتاست!


خامنه ای! چگونه اینقدر می تونی پست باشی؟!! جداً قدرت اینقدر شیرینه؟ واقعاً فکر می کنی چقدر دیگه می تونی به این زندگی کثیفت ادامه بدی؟! واقعاً فکر می کنی این خون هایی که میریزی و این حق هایی که پایمال می کنی میزارن اون دنیا راحت باشی؟! اصلاً از همین الان کل دنیا برای تو!!! تمام قدرت ها برای تو!!! می خوای باهاش چیکار کنی؟!! می تونی به خدا هم زور بگی؟!! می تونی کاری کنی بیشتر زنده بمونی ؟!!! ای کاش شما ها کمی درک و فهم داشتید!!!...

Sunday 3 July 2011

نباید بگذاریم هویتمان را از ما بگیرند،ما ایرانی هستیم


میر حسین موسوی: اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید


تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست - بیانیه شماره ۹ میرحسین موسوی -۱۰تیرماه ۱۳۸۸

                                                                                                            به امید آزادی

Saturday 2 July 2011

درود بر «مجتبی واحدی» یکی از همراهان واقعی ملت


اظهارات بی نظیر «مجتبی واحدی»:این نظام از ظلم و جور داره به یک دیکتاتوری بی سابقه می رسه/آقای خاتمی این خیانت است..


مجتبی واحدی(مشاور ارشد آقای کروبی):چه آقای خامنه ای و آقای خاتمی بخواهند یا نخواهند ملت به آزادی و آرمان هایشان خواهند رسید/ مجتی واحدی:اگر قرار به مصالحه بود، آقای موسوی و کروبی که نسبت به آقای خاتمی بسیار نزدیک تر به نظام بودند و حکومت حتی منت آنها را هم می کشید!/مجتبی واحدی: آقای خاتمی من به صراحت می گویم این (صحبت و قصد شرکت در انتخابات آینده و دلسرد کردن مردم) خیانت به آرمان های ملت است و اصلاح طلب واقعی هیچ گاه دست از آرمان های ملت نمی کشد/گیرم که برای آقای خامنه این تنور انتخابات را داغ کردید! چه هدفی را دنبال می خواهید کنید؟بیایید به مردم بگویید!/ مجتبی واحدی:من به صراحت و با افتخار می گویم که به هیچ وجه اصلاح طلب نیستم! چون دیگر اصلاحات در این نظام که جائر و ظالم و دیکتاتور است بی معنیست

با اندیشه هایمان چه می کنید؟


گیرم که می زنید،گیرم که می بُرید، گیرم که می کشید،با رویش نا گزیر جوانه چه می کنید؟!

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبر هایتان زخم دار است، با ریشه چه می کنید؟! با اندیشه هایمان چه می کنید؟! فراموش نکنید که دانشگاه همیشه زنده است...



Friday 1 July 2011

من معنای غیرت را در سوریه یافتم




ای مبارز سوری!ما سبز ها در کنار شما ایستاده ایم چون معنای غیرت را در سوریه یافتیم


در کنارتان ایستاده ایم تا به خشونت نه بگوییم وبه آزادی آری ، هر چند که مدتیست خودمان...